ماموريت به مشهد
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ
اين دومين ماموريتي بود كه همراه ني ني مي رفتم اولي كه هفته 5بارداري با هواپيمابه تهران بود با اجازه ي دكتر .اما دومي بدون هماهنگ كردن با دكتر با اتوبوس اون هم هفته ي 21بارداري.
قربون امام رضا برم با وجودي كه6ساعت تو اتوبوس بودم اصلا احساس ناراحتي كه هيچ حتي احساس خستگي بهم دست نداد .بعدازرسيدن به هتل وخوردن شام وحدود نيم ساعت استراحت فاصله هتل تا حرم كه براي ما حدود 1:40دقيقه طول كشيد هم پياده رفتيم .البته فاصله ي هتل تا حرم به ظاهر نزديك مي اومد واز اون آقايي هم كه پرسيده بوديم گفت 20دقيقه بيشتر راه نيست اما هرچي مي رفتيم نمي رسيديم.اين 4روزي كه مشهد بوديم با وجودي كه كلي بازارگردي هم مي كرديم اما خوشبختانه حالم از زماني كه خونه بودم خيلي خيلي بهتر بود.اما ني ني بي معرفت اصلا اعلام حضور نمي كرد تا دقيقا شبي كه خونه رسيديم شروع به حركت كرد ومامانش رو خاطر جمع.
ناگفته نمونه به هركدوم از خانمها اجازه داده بودن يه بچه رو مي تونن با خودشون در اين سفر داشته باشن اما از اونجا كه يك دونه از بچه هامون قايم بود خواهر جون هم با خودم بردم كه كمكي خوبي برام بود ووجودش باعث آرامشم.
خريدايي كه دراين سفر براي ني ني جون كردم : كرير ، ساك ، شيشه شير، محافظ كهنه،كهنه،يه سري لباس 19تيكه، يه سرهمي با كلاه ، ظرف غذا، پتو كلاه دار، كلاه، جوراب
زمان سفر 93/11/14تا
93/11/17